"از آن زمان که آرزو، چو نقشی از سراب شد
تمام جستجوی دل، سوال بی جواب شد
نرفته کام تشنه ای، به جستجوی چشمه ها
خطوط نقش زندگی، چو نقشه ای بر آب شد
چه سینه سوز آه ها، که خفته بر لبان ما
هزار گفتنی به لب، اسیر پیچ و تاب شد
نه شور عارفانه ای، نه شوق شاعرانه ای
قرار عاشقانه هم، شتاب در شتاب شد
نرفته کام تشنه ای، به جستجوی چشمه ها
خطوط نقش زندگی، چو نقشه ای بر آب شد
چه سینه سوز آه ها، که خفته بر لبان ما
هزار گفتنی به لب، اسیر پیچ و تاب شد
نه شور عارفانه ای، نه شوق شاعرانه ای
قرار عاشقانه هم، شتاب در شتاب شد
نه فرصت شکایتی، نه قصه و روایتی
تمام جلوه های جان، چو آرزو به خواب شد
نگاه منتظر به در، نشست و عمر شد به سر
نیامده به خود دگر، که دوره شباب شد"
- مهين عميد
No comments:
Post a Comment
Thank you for letting your thoughts be reflected in this pond!