هفت سین رنگا وارنگ تنها می شینه
دل پر غصهء من غمناک می شینه
سبزهء عاریتی جای اون اصلی رو می گیره
حتا تخم مرغم دیگه بو می گیره
سیر سفره به جای سلامتی می گنده
سمنو هم داره بد جور می گنده
سیب قرمز به مرور رنگشو می بازه
مثل اون سنبل که عطرشو می بازه
سنجد یواش یواش سر جاش می پوسه
گل نرگس هم در جا می پوسه
سماق بیچاره داره خاک می خوره
قاب این عکسهاهم غبار می خوره
اثر اسفند از چشم بد می ترکه
جام عسل اما از تلخی می ترکه
قرآن خدا بنده اش رو فراموش می کنه
شمع عشق شعله اش رو فراموش می کنه
سکهء آهنی اما هنوز می خنده
آینهء جیوه ای به عکس من می خنده
بارون شرشر توی ناودون می گریه
آسمون امروز به عید من می گریه
No comments:
Post a Comment
Thank you for letting your thoughts be reflected in this pond!