می پاشید رنگ نارنجی
ایستاده بود در حراجی
آوردیمش به بالای تپه
مانده هنوز با ما خسته
نور نارنجی خونه ما
می درخشد کنج دیوار ما
رنگ گرم پرتقالی
نه قرمز است و نه طلایی
شاهد عشق و عشقبازی
شاهد قهر و لجبازی
می درخشد شب و روز با ما
می ایستد همیشه او تک پا
No comments:
Post a Comment
Thank you for letting your thoughts be reflected in this pond!